یک جهان میکده پیمانه ای از ساغر توست
تاک تر شاخه خشک از شجر اخضر توست
هاج و واجم که چه در ساقه نیلوفر توست
سحر مینای شما شعبده را مست کند
عرق چهره تو می زده را مست کند
غوره تاک تو صد میکده را مست کند
درد از هر طرفش پیش تو درمان دارد
بسکه اعجاز شراب تو مسلمان دارد
مسکرات از لب مداح تو جریان دارد
متمایل شده نار غم تو جانب خس
قافیه هرز شد و نیست مجالی به هرس
خوش به حال همه ی ایل و تبارم باالخص
خنجر کفر فقط مشتری خون خداست
دهر نقشی روی انگشتری خون خداست
جلوه ی فاطمه هم مادری خون خداست
قصدم این نیست بسازد قلمم کوه از کاه
حرف از خنجر و خون شد دلم افتاد به آه
تا سرت رفت به نیزه دل من داد گواه
تاک تر شاخه خشک از شجر اخضر توست
هاج و واجم که چه در ساقه نیلوفر توست
هر طرف میکده را مینگرم یکسره توست
عرق چهره تو می زده را مست کند
غوره تاک تو صد میکده را مست کند
مستی ما همه از غوره تاک تر توست
بسکه اعجاز شراب تو مسلمان دارد
مسکرات از لب مداح تو جریان دارد
آبشار می سرمستی ما منبر توست
قافیه هرز شد و نیست مجالی به هرس
خوش به حال همه ی ایل و تبارم باالخص
خوش به حال پدرم که پسرش نوکر توست
دهر نقشی روی انگشتری خون خداست
جلوه ی فاطمه هم مادری خون خداست
فاطمه فاطمه هم باشد اگر مادر توست
حرف از خنجر و خون شد دلم افتاد به آه
تا سرت رفت به نیزه دل من داد گواه
فتنه ها ای پسر فاطمه زیر سر توست